پنجره ها رو وا کنین که عشقم از سفر میاد
برای غربت شبم مژده ای از سحر میاد
صدای پاشو می شنوم تو کوچه ها قدم زنون
پر می کشه دلم براش به سوی ماه تو آسمون
آهای آهای ستاره ها فانوس راه اون بشین
بگین بیاد از این سفر تو این شب ستاره چین
پنجره ها رو وا کنین گل بریزین سبد سبد
میاد که پیشم بمونه گفته نمی ره تا ابد
ستاره ها بهش بگین جدایی و سفر بسه
بگین که این شکسته دل یه عمریه دلواپسه
ای وای
! قلبم
قلبم شکسته به دستِ یه فرشته که گناهی ام نداره
آخه اون دستِ خودش نیست دیگه راهی ام نداره
نداره
ميميرم برات...
نمي دونستي ميميرم بي تو، بدون چشات
رفتي از برم...
نمي دونستي كه دلم بسته به ساز صدات
آرزومه كه مي دونستي كه من ميميرم برات
ميميرم برات...
عاشقم هنوز...
نمي خواستي كه بموني و بسوزي به ساز دلم
گفتي من ميرم...
تو مي خواستي بري تا فرداها، گل خوشگلم
برو كه راهي نيست تا فرداها، عزيز دلم
عزيز دلم...
سفرت بخير...
اگه ميري از اينجا تك و تنها تا يه شهر دور
برو كه رفتن، بدون ما مي رسه به يه دنيا نور
سفرت بخير...
برو گر شكستي زمن، مي توني دوباره بساز
از دلي شكسته ، نااميد و خسته ، تو باز برو
تو بازم برو...
نمي خوام بياي
نمي خوام ميون تاريكي من، تو حروم بشي
نمي خوام ازت
نمي خوام مثل يه شمع بسوزي برام، تو تموم بشي
برو تا بزرگي،
مي خوام كه فقط آرزوم بشي
آرزوم بشي...
نمي خوام بياي، نمي خوام ميون تاريكي من، تو حروم بشي
نمي خوام ازت، نمي خوام مثل يه شمع بسوزي برام، تو تموم بشي
برو تا بزرگي، مي خوام كه فقط آرزوم بشي
آرزوم بشي...
توی شهری که تو نیستی
همه جا رو غم گرفته
هر کجا هستی صدام کن
عزیزم دلم گرفته
ادامه مطلب...
من میگم حالم خوبه
اما تو باور نکن...
ملالی نیست جز گم شدن گاه به گاه خیالی دور
که مردم به آن شادمانی بی سبب می گویند . . .
با این همه اگر عمری باقی بود
طوری از کنار زندگی می گذرم
که نه دل کسی در سینه بلرزد
و نه این دل نا ماندگار بی درمانم . . .
تا یادم نرفته است بنویسم:
دیشب در حوالی خواب هایم ، سال پر بارانی بود . . .
خواب باران و پاییزی نیامده را دیدم
دعا کردم که بیایی
با من کنار پنجره بمانی ، باران ببارد
اما دریغ که رفتن ، راز غریب این زندگیست
رفتی پیش از آن که باران ببارد . . .
می دانم ، دل من همیشه پر از هوای تازه باز نیامدن است !
انگار که تعبیر همه رفتن ها ، هرگز باز نیامدن است
بی پرده بگویمت :
می خواهم تنها بمانم
در را پشت سرت ببند
بی قرارم ، می خواهم بروم ، می خواهم بمانم ؟!
هذیان می گویم ! نمی دانم . . .
نه عزیزم ، نامه ام باید کوتاه باشد
ساده باشد ، بی کنایه و ابهام
پس از نو می نویسم:
سلام! حال من خوب است
اما تو باور نکن . . .